loading...
.:سایت جامع عاشورا:.
بیچاره کربلا بازدید : 1376 چهارشنبه 27 دی 1391 نظرات (0)
اثبات وجود شخصیت حضرت محسن (ع)

http://s3.picofile.com/file/7622895371/%D8%A7%D8%AB%D8%A8%D8%A7%D8%AA_%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA_%D9%85%D8%AD%D8%B3%D9%86.jpg


اثبات وجود حضرت محسن بن علی علیهما السّلام در تورات


محقّق بزرگ شیعی، ابن شهرآشوب از کتاب «ما نَزَل مِنَ القُرآنِ في أمیرِالمُؤمِنینَ عَلَیهِ السَّلامُ»، نوشته ی ابوبکر شیرازی – یکی از علمای اهل سنّت- در مورد آیه ی شریفه ی : «وَ لَقَد آتَینا مُوسَی الکِتابَ...»(بقره/87) نقل می کند:

في قَوْلِهِ تَعالى : « وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسَى الْكِتابَ كان فِي التَّوْراةِ»: يا مُوسَى إنِّي اخْتَرتُكَ واخْتَرْتُ لَكَ وَزيرًا هُوَ أخُوكَ – يَعنِي هارُونُ - لِأبيكَ و أمِّكَ كَمَا اخْتَرتُ لِمُحَمَّدٍ إلْيَا ، هُوَ أخُوهُ وَ وَزيرُهُ وَ وَصِيُّهُ وَ الْخَليفَةُ مِنْ بَعْدِهِ ، طُوبَى لَكُما مِنْ أخَوَيْنِ وَ طُوبَى لَهُمَا مِنْ أخَوَيْنِ ، إلْيا أبُوالسِّبْطَيْنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ ، وَ مُحْسِنُ الثّالِثُ مِنْ وُلدِهِ كَمَا جَعَلْتُ لِأخيكَ هارُونَ شُبَّرًا وَ شُبَيْرًا وُ مُشَبِّرًا

«در کتاب تورات در این باره آمده است: ای موسی! من تو را برگزیدم و برای تو وزیری انتخاب نمودم – که برادر پدری و مادری توست(هارون) – چنانچه برای محمّد «إلیا» را اختیار نمودم که او برادر و وزیر و وصیّ و جانشین پس از اوست.خوشا بر حال شما دو برادر! و خوشا بر حال آن دو برادر!

إلیا پدر دو سبط(پیامبر زاده) حسن و حسین است؛ سومین فرزند او محسن نام دارد؛ همانگونه که برای برادر تو، شُبَّر و شبیر و مَشَبَّر را قرار داده ام»


(: مناقب، ج3، ص56؛ بحار الانوار، ج38، ص145).



وجود نداشتن فرزندي به نام محسن

برخي مي پندارند که شخصي به نام محسن به علي در اصل وجود خارجي نداشته است:
1. وَ هُوَ الَّذي تَزْعَمُ الشّيعَةُ أنَّها أسْقَطَتْهُ مِنْ ضَربَ?ِ عُمَر و کَثيرٌ مِنْ أهْلِ الآثارِ لايَعْرِفُونَ مُحْسِنًا: وي[محسن بن علي] همان است که شيعه باور دارد، فاطمه وي را بر اثر ضربه عمر سقط کرد، با آن که اکثر وقايع نگاران محسن را نمي­شناسند
(مَقدِسي: البدء و التّاريخ، ج5، ص20).

البته مقدسي در صفحه 75 همين کتاب مي­نويسد:
1. فَأمّا مُحْسِنُ بنُ عَليٍّ فَإنَّهُ هَلَکَ صَغيرًا: امّا محسن فرزند علي در کودکي هلاک شد.

شهادت حضرت محسن بن علي عليهماالسلام در نوزادي

برخي مي پندارند که محسن بن عليّ عليه­السّلام در نوزادي درگذشته است:
1. ... فَماتَ رَضيعًا: در شيرخوارگي درگذشت
(بَدَخشاني: نزل الأبرار، ص134).

شهادت حضرت محسن بن علي عليهماالسّلام بلافاصله بعد از تولّد

برخي مي پندارند که محسن بن عليّ عليهما­السّلام بلافاصله پس از تولّد درگذشته است:
ماتَ صَغيرًا جِدًّا إثْرَ وِلادَتِهِ: در آغاز کودکي بلافاصله پس از تولّدش از دنيا رفت
(ابن حزم اندلسي: جمهرة أنساب العرب، ص37).

شهادت حضرت محسن بن علي عليهماالسّلام بر اثر سقط بدون بيان دليل آن

برخي نيز بر اين عقيده­ اند که محسن بن عليّ عليهماالسّلام سقط گرديده است:
1. ... و أنَّهُ کانَ سِقْطًا: که وي، بچه­اي سقط شده بود
(ابن صبّاغ مالکي: الفصول المهمّة، ص126).
2. ... و المُحْسِنُ کانَ سِقْطًا: و محسن، کودکي سقط شده بود
(صَفّوري شافعي: نزهة المجالس، ج2، ص184 و ص194).
3. وَ في رِوايَةٍ: أنَّ فاطِمَةَ أسْقَطَت بَعْدَ رَسولِ اللهِ ذَکَرًا سَمّاهُ النَّبِيُّ – وَ هُوَ حَمِلَ- مُحْسِنًا: و در روايتي نقل شده است: فاطمه پس از رحلت رسول خدا، فرزند پسري را سقط نمود که پيامبر وي را – در حالي که جنين بود- محسن نام گذاري کرده بود
(ابن بَطريق: عمدة عيون، ص74).

البته جمعي ديگر از نويسندگان اهل سنّت نيز تصريح کرده اند که حضرت محسن عليه­السّلام سقط گرديد؛ البته بدون آنکه به چگونگي آن اشاره اي کنند:

1. محمّد طلحه شافعي؛ مطالب السّؤول: ص63(فصل يازدهم)
2. حافظ جمال الدّين مزّي؛ تهذيب الکمال: ج20، ص479
3. حسني فاسيّ مکّي؛ العِقدُ الثَّمين: ج6، ص203
4. ابراهيم طرابلسي حنفيّ؛ مأساة الزّهراء: ج2، ص131 به نقل از اولاد الإمام عليّ: ص46
5. محمّد صبّان؛ اسعاف الرّاغبين: ص93 (حاشيه­ي نور الأبصار)
6. عدوي حَمزاوي؛ مشارق الأنوار: ص133
7. محمّد بن يوسف بلخي شافعي؛ المناقب الثّلاثة للفارِس الکرّار: ص120(چاپ مصر)



امام صادق علیه السلام فرمودند:

اولین کسی که (در قیامت) برای او حکم خواهند کرد، محسن فرزند علی خواهد بود که درباره قاتل او حکم خواهند کرد، و بعد از او درباره قنفذ، پس آن دو ملعون را حاضر کنند و تازیانه های آتش بر ایشان بزنند.

اللهم عجل لولیــک الفرج



امام صادق علیه السلام با چشم گریان فرمودند:
...(محنت و مصیبات بر ما، هنگامه) روز سقیفه و آتش زدن بر درب خانه امیرالمؤمنین و حسنین و فاطمه و زینب و ام کلثوم و فضه و کشتن محسن بن علی (صلوات الله علیهم) با لگد، عظیم تر و وحشتناکتر و تلخ تر از مصیبات کربلاست...
(ج3 نوائب الدهور)


ابراهیم بن محمد بن الموید معروف به جوینی در کتاب «فرائد السمطین» به طور مستن از ابن عباس نقل می‏کند که او گفته:
روزی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بود، حسن بن علی بر او وارد شد،
دیدگان پیامبر که بر حسن افتاد اشک آلود شد. سپس حسین بن علی بر آن حضرت وارد شد، مجددا پیامبر گریست. در پی آن دو، فاطمه و علی علیهماالسلام بر پیامبر وارد شدند، اشک پیامبر با دیدن آن دو نیز جاری شد، وقتی از پیامبر علت گریه بر فاطمه علیهاالسلام را پرسیدند، فرمود:


انّی لما رأیتها ذکرتُ ما یصنع بها بعدی کأنّی بها وقد دخل الذُّلّ بیتها وانتهکت حرمتُها و غصب حقّها و منعت ارثها و کُسر جنبها و اسقطت جنینها، و هی تنادی یا محمّداه فلا تجاب و تستغیث فلا تغاث
زمانی که فاطمه را دیدم به یاد صحنه‏ای افتادم که پس از من برای او رخ خواهد داد. گویا می‏بینم ذلت وارد خانه‏ی او شده، حرمتش پایمال گشته، حقش غصب شده، از ارث خود ممنوع گشته، پهلوی او شکسته شده و فرزندی را که در رحم دارد سقط شده در حالی که پیوسته فریاد می‏زند:

یا محمداه! ولی کسی به او پاسخ نمی‏دهد، استغاثه می‏کند، اما کسی به به فریادش نمی‏رسد.


فرائد السمطین 2/ 34، چاپ بیروت





عبدالفتّاح عبدالمقصود و کتاب الإمام علی

این دانشمند خبیر و شهیر مصری، داستان در دربار هجوم به خانه‏ی وحی را در دو مورد از کتاب خود آورده است که ما به نقل یکی از آنها بسنده می‏کنیم:

قسم به کسی که جان عمر در دست اوست، بیرون بیایید والا خانه را بر سر ساکنانش به آتش می‏کشم!
گروهی که از خدا می‏ترسیدند و حرمت پیامبر را در نسل او نگه می‏داشتند، گفتند: ای اباحفص! فاطمه در این خانه است.
و او بی پروا فریاد زد: باشد!
عمر نزدیک آمد و در زد،
سپس با مشت و لگد به در کوبید تا به زور وارد شود.
علی علیه‏السلام پیدا شد.

صدای ناله‏ی زهرا در آستانه‏ی خانه بلند شد. آن صدا، طنین استغاثه‏ای بود که دختر پیامبر سر داده و می‏گفت: پدر! ای رسول خدا... می‏خواست از دست ظلم یکی از اصحابش او را که در نزدیکی وی در رضوان پروردگارش خفته بود، برگرداند، تا سرکش گردن فراز بی پروا را به جای خود نشاند و جبروتش را زایل سازد و شدت عمل و سختگیرش را نابود کند و آرزو می‏کرد قبل از این که چشمش به وی بیفتد، صاعقه‏ای نازل شده او را در می‏یابد.

وقتی جمعیت برگشت و عمر می‏خواست همچون آهوان رمیده، از برابر صیحه‏ی زهرا فرار کند، علی از شدت تاثیر و حسرت با گلویی بغض گرفته و اندوهی گران، چشمش را در میان آنان می‏گردانید و انگشتان خود را بر قبضه‏ی شمشیر فشار می‏داد و می‏خواست از شدت خشم در آن فرورود...

وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُون‏
و كسانى كه ستم كرده‏اند، به زودى خواهند دانست كه به چه بازگشت گاهى باز خواهند گشت ؟ (شعراء/227)



عبدالفتاح عبدالمقصود، علی بن ابی‏طالب 4/ 274- 277 و نیز 1/192-193


مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الحسین باعرض سلام و تشکر بخاطر بازدیدتون از این سایت این وب سایت با هدف ترویج فرهنگ حسینی و عاشورایی راه اندازی شده و تصمیم دارم که اونقدر خدمت کنم تا یک بار دیگه چشمم به شیش گوشه اربابم بیافته همین برام بسه شما هم از دعای خیرتون مارو محروم نکنین و با نظراتتون باعث پیشرفت این وب سایت شوید یاحسین...
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1340
  • کل نظرات : 1038
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2446
  • آی پی امروز : 165
  • آی پی دیروز : 171
  • بازدید امروز : 610
  • باردید دیروز : 314
  • گوگل امروز : 4
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3,165
  • بازدید ماه : 7,013
  • بازدید سال : 58,106
  • بازدید کلی : 12,972,086